۱۳۸۸ دی ۲۹, سه‌شنبه

آغوش گرم (سروده محمد یونس - پیش دانشگاهی)


تمام عالم را گر بریزم زیر پایت

نکردم جانا ادا حق مهر و وفایت
کشیدم در آغوش گرمت نفس هستی

خدا نگه دارد آغوش گرم و دلربایت
در آن دم که می کشیدی بر سرم دست لطف

خدا را دین و جان می ارزد دستهایت
زچشم پر فروغ تو چون پرتوی خورشید
درخت عمر من بارور شد از مهرهایت
با نسیم تو گل عمرم شگفتن گرفت
از خاک و قطره های باران ابرهایت
در شبهای بی خوابی برای من نخوابیدی
خداوندا اندوه غم نبیند چشم هایت
گهی مهروگهی خشمت خدا را شکر از حشمت
لطف نمود بر خلق و داد بر زمین ماوایت
از این جا تا فلک زشادی پر می گرفتم
وقتی می بارید بر صورتم گل بوسه هایت
الا ای عاقل با هوش،این سخن را کن گوش
دل او به دست آور که جنّت بود جایت
غم روز جدایی امان از دست تنهایی
گر تو نباشی بر سرم و آن سایه هایت
از تو خواهد یونس همه بخشش گستاخی
نتوانم آسود به جز از خیر و دعایت

محمد یونس

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر