۱۳۸۹ شهریور ۱۶, سه‌شنبه

و لا تَحسَبَنَّ الذین قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتٌ، بَل أحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقوُن



هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شده اند مردگانند، بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند.

شهادت تزریق خون است به پیکر اجتماع، این شهدا هستند که به پیکر اجتماع و در رگ های اجتماع – خاصه اجتماعاتی که دچار کم خونی هستند - خون جدید وارد می کنند.

هیچوقت خون شهید هدر نمی رود، خون شهید به زمین نمی ریزد، خون شهید هر قطره اش به صدها قطره، و هزاران قطره، بلکه به دریایی از خون تبدیل می گردد و در پیکر اجتماع وارد می شود. به همین سبب پیغمبر اسلام فرمودند:

ما مِن قَطرَةٍ اَحَبُّ الی اللهِ مِن قَطرَةِ دَمٍ فی سَبیلِ الله

هیچ قطره ای در مقیاس حقیقت و در نزد خدا از قطره ی خونی که در راه خدا ریخته شود بهتر نیست.

اگر خونی که در احد از حمزة بن عبدالمطلب ریخت او را مفتخر به لقب سیدالهشداء نمود بخاطر پیوند خونی اش با پیامبر اسلام نبود بلکه رشادت ها و حق طلبی هایش ایشان را به آن درجه رفیع رساند. گویند وقتی سپاه اسلام از جنگ احد بازگشت از همه خانه هایی که عضوی از خود را در این جنگ از دست داده بود صدای گریه و ناله بلند بود. پیغمبر اسلام دید در خانه ی همه ی شهداء گریه است جز خانه ی جناب حمزه، حضرت با مشاهده ی این صحنه فرمودند:

«اما حمزة فلا بواکی له»

یعنی همه شهدا گریه کننده دارند جز حمزه که گریه کننده ای ندارد. به محض شنیدن این جمله صحابه به خانه هایشان رفتند و گفتند: پیامبر فرمود حمزه گریه کننده ندارد. زنانی که برای فرزندان خودشان یا شوهران، یا پدران و برادرانشان می گریستند، به احترام پیامبر و به احترام جناب حمزة بن عبدالمطلب آمدند خانه ی حمزه و به احترامش گریستند.

این جریان نشان داد که اسلام، با اینکه با گریه بر میت (میت عادی) چندان روی خوشی نشان نداده است، اما مایل است که مردم بر شهید بگریند، زیرا شهید حماسه آفریده است و گریه بر شهید، شرکت در حماسه ی او و هماهنگی با روح او موافقت با نشاط او و حرکت در این موج عقیده ی اوست.

آری مکتب انسان ساز تشیع با خون شهید و شهداء – بدر و احد و خندق – جوانه زد و با خون شهدا رشد کرد و انشاء الله باخون شهدا بارور خواهد شد. شهدایی همچون استاد ارجمند شاعر اهلبیت شهید جلیل احمد امیری و استاد عزیز حجة الاسلام سید عباس زیدی و قاری خوش لحن قرآن شهید مصطفی محمدی که هر چند سالهای معدودی در این جهان گذراندند ولی عاقبت به آرزویشان که همانا شهادت در راه حسین زهرا علیهما السلام بود رسیدند.

شب های قدر رمضان 1431 مصادف بود با رقم خوردن تقدیر انسان هایی که با خضوع و خشوع به درگاه باری تعالی آمدند و از او خواستند تا شهادت را نصیب ایشان کند. خداوند نیز دعایشان را قبول کرد و آنان را به مقام رفیع شهادت نایل کرد و در آخرین جمعه این رمضان با زبان روزه گویا خواسته باشند به مولایشان حسین بن علی علیهما السلام تمسک جسته باشند در میدان میزان چوک شهر کویته جام شهادت نوشیدند.

دوش وقت سحـــر از غصه نجـــاتم دادنـــد                    انـــدر آن ظــلمت شب آب حیاتم دادنـــد

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی                     آن شب قــــدر که این تازه براتــــم دادند


قطعه شعری از استاد شهید جلیل احمد امیری

دوستان چشم انتظارند ای امید جان بیا

دیده ی شیدا سیه شد یک گل وصلت نچید

یوسف زهرا بیا شاهد ز دست عشق تو

زهر فرقت را چشید و از همه عالم برید


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر